مهاجرت به هر دلیل و در هر شرایطی که باشد، در هر حال سخت است. هر کس به شما غیر از این بگوید دروغ می گوید. هر چند مدتی که از مهاجرت بگذرد همه چیز بهتر می شود،
مهاجرت اغلب به دلایل خوبی رخ می دهد: پیشرفت تحصیلی، پیشرفت شغلی، داشتن زندگی مرفه تر یا حتی کسب تجربه های جدید. رسیدن به این مزایا سختی های خود را دارد. با این حال هرچه قدر هم اوضاع
بررسی های اخیر از افراد مقیم در خارج از وطن خود، برخی از بزرگترین مشکلات مهاجران را مشخص ساخته است که سایه ای تیره بر زندگی آنها انداخته است. این مشکلات هر یک به تنهایی می توانند پیشرفت
اگر با نوپا یا خردسالی مهاجرت کرده باشید، متوجه می شوید که انطباق آنها با شرایط بسیار راحت تر از نوجوانان و کودکان است. و البته این امر امتیازی هم برای شما به شمار می رود. به واسطه
در بررسی پدر و مادرهایی که از خانه مهاجرت کرده اند و در آرزوی داشتن فرزندی مسلط به هر دو زبان مبدا و مقصد به سر می برند، با الگوی خاصی رو به رو می شویم که ما
حتی با وجود حمایت کامل دوستان و اطرافیان، پرورش یک کودک دو زبانه چالش های زیادی، هم به لحاظ فیزیکی و هم روانی، پیش روی والدین قرار می دهد. آموزش زبان مادری نه تنها به تلاش فیزیکی زیادی
حرف زدن هر کودکی برای والدینش شیرینی بسیاری دارد و همه منتظر آن لحظه طلایی هستند. واژه ها نقشی کلیدی در شروع این روند دارند. به همین دلیل، تقویت واژگان زبان مادری در کودکان مهاجر باید جدی گرفته شود.
شوک فرهنگی نوعی شرایط روانی است که افراد مهاجر را مدتی پس از ورود تحت تاثیر قرار می دهد. در واقع تعریف و توضیح شوک فرهنگی مقداری دشوار است، زیرا اغلب افراد علائم متفاوتی را تجربه می کنند.
برای اینکه فرزند شما به زبان مادری شما یا همان زبان اقلیت در جامعه ی فعلی صحبت کند، باید نیازی در وی به وجود آید. اگر او نیازی به این زبان نداشته باشد، چرا باید به این زبان
دو زبانگی چالش بزرگی پیش روی بسیاری از والدین است. این چالش با تصورات غلط و حرف های اطرافیان می تواند دشوارتر هم شود. تصورات غلطی که نه تنها بر مبنای علم و تحقیقات نیست، که سنگی هم