دلتنگی برای وطن در کودک مهاجر: راه حل های رفع مشکل
اغلب مهاجران دچار این حس می شوند، خوشحالند، احساس قدم زدن روی ابرها را دارند، همه چیز قشنگ است، و از بودن در خانه جدید حسی بسیار شگفت انگیز دارند. ولی ناگهان صبح از خواب بیدار می شوند و از خود می پرسند «من اینجا چه کار می کنم؟» اصطلاحا در هنگام بروز چنین حسی گفته می شود که دوران ماه عسل مهاجرت تمام شده است و فرد تازه با سختی ها و دلتنگی های آن روبه رو شده است. این حس فقط مخصوص بزرگسالان نیست. کودکان هم دچار حس دلتنگی برای وطن می شوند، گاهی حتی با شدت بیشتر. از بین بردن احساس دلتنگی برای وطن در کودک مهاجر چندان هم سخت نیست، کافی است با راه های آن آشنا شوید.
کودکان فرشته های بی بال هستند. از دویدن در ساحل لذت می برند. از اینکه می توانند بدون کفش روی ماسه ها و زیر آفتاب بازی کنند غرق شادی می شوند. از گشتن در محله جدید استقبال می کنند. از اینکه سفر کرده اند خوشحالند. اما آنها هم روزی بالاخره به یاد دوست قدیمی خود در شهر قبلی می افتند. آنجاست که خانواده با معزلی به نام احساس دلتنگی برای وطن در کودک مهاجر رو به رو می شوند. هیچ چیز بدتر از کودکی نیست که هر لحظه بهانه دوستان و فامیل را می گیرد.
وقتی می گویند دلتنگ شده اند به آنها گوش دهید:
واقعا گوش دهید. هر کاری را که انجام می دهید متوقف کنید، خود را هم قد آنها کنید، به چشم هایش نگاه کنید و گوش دهید. اغلب وقتی بدانند کسی به آنها توجه کرده و گوش کرده است، آرام تر می شوند و احساس بهتری پیدا می کنند.
احساس آنها را تایید کنید:
به او بگویید «می دانم چقدر دلت برای مریم تنگ شده، منم دلم برایش تنگ شده است». وقتی کودک بداند در احساس غربت و غم تنها نیست، احساس بهتری پیدا خواهد کرد. از او درباره احساسش سوالات جزئی تری بپرسید. ببینید دلش برای دقیقا چه چیز آن موضوع تنگ شده است.
به شکل شادی آوری تجدید خاطره کنید:
عکس های نوزادی و کودکیش در خانه قبلی را به او نشان دهید. در کنار هم فیلم های آن زمان را بینید و با آنها بخندید یا درباره ی شادی های آن زمان حرف بزنید.
آنها را با محیط اطراف پیوند دهید:
دنیای بچه ها کوچک است. با کمی آشنایی به سرعت به محیط اخت می شوند. آنها را بیرون ببرید و منطقه را به آنها نشان دهید. بعضی چیزهای شاخص مثل یک درخت بزرگ، پارک یا مدرسه ای در آن نزدیکی را برایش پر رنگ تر کنید. در مورد آن و جزئیاتش با او حرف بزنید. بدین ترتیب دفعه بعد که با ماشین از آنجا رد شدید می توانید به آنها اشاره کنید و محیط را برای وی یادآوری کنید. احساس دلتنگی برای وطن در کودک مهاجر با آشنایی با محیط جدید کمتر می شود.
صادق باشید:
احساس دلتنگی برای وطن در کودک مهاجر مسئله ای واقعی است. سعی نکنید آن را نادیده یا دست کم بگیرید. بنابراین وقتی از شما سوالی پرسیده می شود، رک و راستگو باشید. بچه ها را دست به سر نکنید. باز هم بازمی گردد با سوالی دشوارتر! پس بهتر است وقتی از شما می پرسد کی به خانه قبلی بازمیگردیم بگویید «دقیقا نمی دانم کی بازمی گردیم، اما چند سالی در این شهر هستیم زیرا اینجا خانه فعلی ماست.» صحبت درباره خانه قدیم را ممنوع نکنید، اما همیشه در مورد محل فعلی خانه صریح و صادق باشید.
از هنر و تکنولوژی کمک بگیرید:
وقتی احساس دلتنگی برای وطن در کودک مهاجر به نهایت می رسد، خلاق باشید. اگر به نقاشی علاقه دارد، از او بخواهید شکل خانه قبلی و دوستانش را بکشد. اگر می توانید راهی برای ارتباط تصویری با دوست قدیمی او بیابید. گرفن شماره والدین او قبل از مهاجرت راه حل خوبی برای این مواقع است. با استفاده از اسکایپ و سایر راه های تماس تصویری دلتنگی کودک خود را برای دوست و فامیل کمتر کنید.
احساس دلتنگی برای وطن در کودک مهاجر: واقعی اما گذرا
شاید کودک شما با گریه ها و بهانه جویی هایش لحظات سختی را در غربت برای شما رقم زده باشد، اما نگران نباشید. هر چند این احساس کودک را به اندازه شما آزار می دهد، اما قدرت تطبیق پذیری بچه ها بیشتر از بزرگسالان است. با گذشت زمان و به خصوص وارد شدن وی به اجتماع دوستان جدید از میزان این دلتنگی کاسته می شود. تا رسیدن به این زمان، از انکار این حس در فرزند خود، بدرفتاری با او به دلیل بهانه جویی هایش و دروغ گفتن برای رهایی از دست سوالاتش به شدت پرهیز کنید.
مایل به ثبت دیدگاه هستید؟